جدول جو
جدول جو

معنی کج خلق - جستجوی لغت در جدول جو

کج خلق
بدخلق، بدخو
تصویری از کج خلق
تصویر کج خلق
فرهنگ فارسی عمید
کج خلق
(کَ خُ)
بدخو. بدسرشت. (آنندراج). بدخلق. زشتخوی. متغیر. (ناظم الاطباء). تند. ترشخو. تندخو. بداخلاق. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کج خلق
گنده مغز بد خوی بد خوی بد خلق بد اخق: (آن یکی کج خلق ستیزه جو ایراد گیر و نچسب بوده است) (شام)
تصویری از کج خلق
تصویر کج خلق
فرهنگ لغت هوشیار
کج خلق
((~. خُ))
بدخوی، بداخلاق
تصویری از کج خلق
تصویر کج خلق
فرهنگ فارسی معین
کج خلق
بداخلاق، بدخلق، بدخو، ترشرو، تندخو، کج طبع
متضاد: خوش اخلاق، خوش خلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کج خلقی
تصویر کج خلقی
بد خلقی، بد خویی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ تَ / رَ کَ دَ)
زشتخویی کردن. تغیر کردن. تشدد کردن
لغت نامه دهخدا
(کَقَ لَ)
که قلم کج دارد. که قلم بر استقامت و راستی ندارد. که بر غیر استقامت قلم راند:
مژگان تو از کج قلمی دست ندارد
هر چند ز خط حسن تو در پای حساب است.
صائب (از آنندراج).
رهزن ازراه محال است نهد پای به راه
طینت کج قلمان راست به مسطر نشود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ دِ)
کج ذوق. بدسلیقه. (فرهنگ فارسی معین) :
چون صبا مجموعۀ گل را به آب لطف شست
کج دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(کَ خُ)
حالت و چگونگی کج خلق. عمل کج خلق. زشتخویی. تغیر. تشدد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ خِ قَ)
که خلقت کج وناراست دارد. که در آفرینش او کجی بود:
نیست در این خوشه جز مشتی دغل
درخور کج خلقتی چون این جمل.
(یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ خِ قَ)
حالت و چگونگی کج خلقت:
کج خلقتی است علت ضم ورنه از چه کرد
ترک رضای من ز پی تاج دین حمید.
ابن یمین (دیوان ص 366)
لغت نامه دهخدا
(گَ خُ)
تندخوی. خشن. بدخلق:
ندهد رنج آن کل کافر
هیچ گس خلق را تن آسانی
جز مظفر مجیر (کذا) بابکر
آن چو بوبکر در مسلمانی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(کَ دِ)
حالت و کیفیت کج دل. کج ذوقی. بدسلیقگی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ کُ)
مخفف کج کلاه. (یادداشت مؤلف) :
شاه کج کلا
رفته کربلا
ما شدیم اسیر
از دست وزیر
نان شده گران
یک من یکقران.
(یادداشت مؤلف).
و رجوع به کج کلاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کج دل
تصویر کج دل
کج ذوق بد سلیقه: (چون صبا مجموعه گل را باب لطف شست کج دلم خوان گر نظر بر چشمه کوثر کنم) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد خلق
تصویر بد خلق
بد خوی کژ رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج خلقی
تصویر کج خلقی
بد خویی بد خلقی بد اخقی، عصبانیت: (من از کج خلقی مجلس را ترک کردم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج دلی
تصویر کج دلی
کج ذوقی بد سلیقگی
فرهنگ لغت هوشیار
نخ کرم ابریشم
فرهنگ گویش مازندرانی
ابریشم ناخالص، ملاقه ی بزرگ چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
کش و قوس، کج و معوج
فرهنگ گویش مازندرانی